یکی از بزرگترین و شیرین ترین پیروزی های ملت در تاریخ سیاسی ایران، انتخاب خاتمی بود/ مگر ممنوع التصو

یکی از بزرگترین و شیرین ترین پیروزی های ملت در تاریخ سیاسی ایران، انتخاب خاتمی بود/ مگر ممنوع التصو

به گزارش اخترنیوز ، روز گذشته، ویژه برنامه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه میانه در هفدهم آذر ماه، به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو با عنوان هویت جنبش دانشجویی با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین رحمت الله بیگدلی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و فعال سیاسی اصلاح طلب، برگزار شد، که بخش هایی از سخنرانی این فعال اصلاح طلب در ادامه می آید:

مبادا دانشجو اهل غوغاسلاری و بی منطقی باشد

دانشجو نباید وابستگی های محفلی، باندی و حزبی را بر پذیرش حق مقدم بدارد. بنابراین دانشگاه مرکز علم است و ما باید اینگونه جلسات را وسیله ای برای تشخیص حق و تسلیم شدن در برابر حق قرار بدهیم.

برگزاری این جلسات زمانی ارزش دارد که دانشجو و کسانی که در مرکز تعلیمی دانشگاه و مرکز پژوهشی دانشگاه این جلسات را برگزار می کنند، اولا باید به دنبال حق باشند و ثانیاً آنچه را که حق می گوید تاکید بکنند ولو اینکه احساس بکنند از جناح دیگری دارد سخن می گوید.

اما حق را چگونه باید تشخیص داد؟ ابوعلی سینا از متفکران بزرگ تاریخ بشر، می گوید هر کس عادت کن که بدون دلیل سخنی را بپذیرد، از صورت انسانی خارج است. ما عادت باید بکنیم از کسی که سخنی می گوید از وی دلیل و منطق را جویا شویم و اصحاب دلیل و منطق باشیم.

مبادا خدای نکرده ما اصحاب جهل و بی منطقی و جنجال و غوغاسالاری باشیم.

سعی کنیم در طریق تشخیص حقیقت از تعصب دوری کنیم. در روایت داریم که رسول خدا (ص) فرمود: هر کس تعصب بورزد و یا اجازه دهد که برای او تعصب ورزیده شود، ریسمان ایمان را از گردن خود باز کرده است. ما نباید اهل تعصب باشیم.

دانشگاه در همه جای دنیا مرکزی بسیار ارزشمند است و محل علم و دانش و منطق و خرد و حاکمیت برهان و استدلال است. در کشور ما، دانشگاه در سال ۱۳۱۷، برای اولین بار در زمین آفت زده ایران و در زمانی که جامعه ما از همه لحاظ، به شدت رنجور بود، بذر دانشگاه پاشیده شد و به سرعت در عمق خاک ایران ریشه دواند و تبدیل به درختی شد که ثمرات مبارکی را متوجه کشور ما کرد و در برابر هر آنچه که به ضرر منافع ملی ما بود، ایستاد و گام های بلندی در مبارزه با هر آنچه به ضرر کشور ما بود، برداشت.

سه جریانی که در زمان تاسیس دانشگاه فعال شده بودند

زمانی که دانشگاه در کشور ما تاسیس شد، سه جریان در این دانشگاه به تدریج راه افتاد، اولین جریان سیاسی که راه افتاد، جریان و حرکت مارکسیستی بود، تا قبل از شهریور ۱۳۲۰، ما در کشور خودمان یک سلسله گرفتاری ها داشتیم که این گرفتاری ها باعث شد، جریان های گوناگونی در کشور ما شکل بگیرد.

تا قبل از شهریور ۱۳۲۰، یک نوع تفکر جدایی دین از سیاست در کشور ما رایج و حاکم بود و در واقع در قبال رنسانسی که در اروپا اتفاق افتاد، ما شاهد سه نوع عکس العمل در کشور خودمان بودیم. اولین عکس العمل، نوعی خودباختگی در مقابل تمدن غرب بود. در مقابل فرهنگ بیگانه و نفی همه ارزش های بومی.

یعنی تسلیم محض غرب شدن که نمونه اش را از سید حسن نقی زاده شنیده اید که می گفت همه وجودمان باید غربی بشود.

تفکر دوم در قبال تمدن جدید، نفی و طرد کلی و همه جانبه علم و تفکرات غربی بود. در کنار این دو گرایش، یک گرایش دیگر وجود داشت که با هر دوی آن جریان ها مخالف بود و معتقد به عدم تضاد علم و دین و معتقد بود ما در عین اینکه دینمان و فرهنگمان و تاریخمان را حفظ بکنیم باید از دستاوردهای علوم جدید استفاده بکنیم و در سرزمین خودمان بومی بکنیم و استفاده لازم را ببریم.

جریان مارکسیستی، اولین گرایش دانشجویی در دانشگاه بود

در بستر این سه گرایش که در مقابل تمدن جدید وجود داشت، ما شاهد بروز یکسری گرایش ها در دانشگاه ها هم بودیم. اولین گرایش دانشجویی که ما در دانشگاه ها داریم که به صورت سازمان یافته با کمک قدرتمندان جهانی وارد می شوند، حرکت مارکسیستی است که این حرکت پس از تشکیل حزب توده در اسیران در دانشگاه شروع به فعالیت می کند و در دانشگاه تهران اولین سازمان فعال است که تفکر مارکسیستی و با گرایش حزب توده فعال می شود و نشریه دانشجو را منتشر می کند که انتشار آن تا مرداد سال ۱۳۳۲ ادامه می یابد.

دومین گرایش در دانشگاه ها، حرکت ملی است که به دنبال آن حرکت مارکسیستی، شروع می شود و در آن زمان بسیاری از همکاران دکتر مصدق در سمت استادی در دانشگاه ها بودند، در دانشگاه ها فعالیت می کردند و با نهضت ملی نفت همکاری می کردند و تلاش می کردند که این حرکت ملی را در دانشگاه به وسیله دانشویان، سازمنادهی بکنند.

بُعد این حرکت ملی در دانشگاه، به تدریج حرکت مارکسیستی تضعیف می شود و تشکل های ملی در دانشگاه ها به وجود می آیند که اوج این گرایش، در نهضت ملی نفت نمود پیدا می کند و این ها وارد میدان می شوند و از نهضت ملی شدن نفت، دفاع می کنند و بعد از کودتای ۲۸ مرداد که آقای دکتر مصدق با کودتای آمریکایی انگلیسی سقوط می کند، بعد از این جریان می بینیم که دانشجویان تلاش می کنند که این هضت را زنده نگه دارند.

که به دنبال سفر نیسکون به ایران، دانشجویان معترض تجمع می کنند و برای اینکه رژیم شاه می دید که با این اعتراضات نمی تواند خوش خدمتی خود را به آمریکایی ها نشان بدهد، اجازه می دهد که نیروهای نظامی وارد دانشگها می شوند و آن فاجعه تاریخی را بوجود می آوند که منجر به شهادت سه آذر اهورایی می شود که روز شهادت آنها از طریق سازمان جهانی دانشجویان در سراسر جهان، به عنوان روز دانشجو معرفی می شود.

جای خالی حرکت اسلامی در میان حرکت های مارکسیستی و ملی گرایانه

در میان این حرکت های مارکسیستی و ملی گرایانه، جای یک حرکت خالی بود و آن هم حرکت بر اساس مبانی اسلامی بود. در این میان آن گرایشی که معتقد به این بود که ما نباید تسلیم غرب باشیم و نباید از تمدن جدید فاصله بگیریم، بلکه باید تمدن جدید را به استخدام منافع ملی خودمان در بیاوریم و معتقد بود که تضادی بین علم و دین وجود ندارد، این تفکر به تدریج در دانشگاه رشد می کند.

در سال ۱۳۲۱ سال تولد اولین انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی تهران بود، به گفته موسسین این انجمن، هدف این انجمن، مبارزه و دفاع بود. مبارزه برای قطع دو دست که تبلیغات دانشگاه را با جدیت در اختیار داشتند، یکی توده ای ها و دیگری، بهایی ها.

این بذر کاشته شده، به تدریج در تمامی دانشکده های ایران، سر از خاک درآورد و با توجه به تکیه ای که بر اعتقادات عمیق مردم و دانشجویان و تفکر اسلامی داشت در همه دانشگاه های ایران، که به تدریج انجمن اسلامی رشد می کن و بالا می آید.

به تدریج شاهد می شویم که با شکل گیری روند انجمن و تفکر اسلامی در دانشگاه ها، نهضت فکری اسلامی در دانشگاه، کتاب های اسلامی زیادی در آن زمان منتشر می شود تا از اندیشه اسلامی دفاع بکند.

بعد از اینکه انجمن های اسلامی شکل می گیرند و استادهای مسلمان گسترش می بایند، دو گروه حالت مبارزه ای خود با دیکاتوری را حفظ می کنند، یکی توده ای ها هستند که با همان تفکر مارکسیستی حفظ می کنند و از جهت دیگر شاهد نهضت مقاومت ملی هستیم و پرچم مبارزه را برافراشته نگه می دارند.

بعدها می بینیم که گرایش ملی با گرایش مذهبی در دانشگاه ها، ادغام می شود و به صورذت نیروهای ملی مذهبی در می آید.

بعد از طی این مراحل، دو تا انجمن دیگر بوجود می آید. در سال ۱۳۳۶، انجمن مهندسین و در ۱۳۳۸، جامعه اسلامی معلمین بوجود می آید و متعاقب آن، انحمن اسلامی پزشکان و دست به دست، مسیر مبارزه با استکبار و دیکتاتوری را به طرف اندیشه اسلامی می برد.

و به تدریج راه برای حضور زنان در فعالیت های سیاسی، باز می شود. و در این سال ها، مرحوم مطهری وارد دانشگاه می شود و اندیشه اصیل اسلامی از طریقف تعالیم ناب اسلامی وارد دانشگاه ها می کند.بعدها کار به جایی می رسد که انجمن های اسلامی، کنگره تشکیل می دهند، مبارزه با استبداد و استعمار در داخل دانشگه باقی نمی ماند و به خارج از کشور کشیده می شود و دانشجویان موفق می شوند در خارج از کشور که در دانشگاه ها تحصیل می کردند، هماهنگ با انجمن های اسلامی دانشگاه های داخل کشور، یه تشکیل انجمن اسلامی در اروپا و آمریکا بپردازندو و در یک حرکت هماهنگ وارد عرصه مبارزه با دیکتاتور بشوند.

پیوندی که بین حوزه و دانشگاه شکل می گیرد

در اینجا اتفاق بسیار بزرگی می افتد، عبارت است از یک پیوندی که بین حوزه و دانشگاه بوجود می آید و علمای ر.شن ضمیر و شخصیت های ارزشمندی مانند، مطهری و بهشتی و برخی از علمای دیگر مانند مفتح و باهنر به تدریج می آیند و در کنار چهره های برجسته دانشگاهی آن زمان مثل بازرگان و صحابی و غیره، دست به دست هم می دهند و با دو بال ایمان و علم، از اندیشه اسلامی دفاع می کنند و در طریق مبارزه با استدباد جهانی وارد عمل می شوند.

هر وقت این دوبال در کنار هم قرار گرفته در این کشور، توانسته اند منشا تحولات عظیمی در مبارزه با استکبار و استعمار و در دفاع از منافع ملی بردارند.

و متاسفانه استعمار این را خوب تشخیص داده و چون خوب تشخیص داده از همان بدو ایجاد دانشگاه، در این کشور تلاش کرده این دو گروه به هم نزدیک نشوند و روزی هم که نزدیک شده اند سعی کرده با ایجاد کینه و تفرقه بین آنها از طریق ایجاد حساسیت، بینشان فاصله بیاندازد.

در قیام ۱۵ خرداد، روحانیت و دانشگاهی ها با رهبری امام خمینی دست به دست هم می دهند و قیام ۱۵ خرداد را تشکیل می دهند که به شدت سرکوب می شود و منجر به زندانی شدن خیلی از بزرگان و تبعید رهبر انقلاب به خارج از کشور می شود، و بعدها مبارزه به اشکال دیگری پیگیری می شود و رفته رفته بیشتر شاهد سیطره نیروهای دینی و ارزشی در دانشگاه ها می شویمو بعدها منجر به پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ می شود.

اگر در زمانی قدرت های جهانی نهایت آرزویشان این بود که حرکتی که در این کشور می افتد، حرکت ملی باشد و یا حرکت مارکسیستی باشد، هیچ یک از این اتفاقات نمی افتد و به دنبال آن بزرگترین انقلاب معاصر به تصریح همه متفکران جهانی، در کشور به نام انقلاب اسلامی اتفاق می افتد.

در زمان انقلاب، دانشگاه ها به مجموعه احزاب تبدیل می شوند

اما بعد از سرنگونی شاه و تشکیل انقلاب اسلامی در کشور، ما مردم که تا این زمان، چیزی از دموکراسی نمی دانستیم، قدر دموکراسی حاکم را نمی دانیم، در آستانه انقلاب اسلامی، دانشگاه های ما تبدیل شدند که مجموعه احزاب و هر اتاقی که می رفتی، یک تشکیلاتی ایجاد شده بود و جالب هم این بود که برخی ها هم مسلح بودند و دانشگاه ها را به مرکز درگیری و خشونت تبدیل کرده بودند و تقریبا بحث علمی به حاشیه رفته بود و تا کار به جایی می رسد که این درگیری ها منجر به ایجاد انقلاب فرهنگی شده و دانشگاه های ما، سه سال تعطیل می شود و در همین سه سال هم ما آسیب های جدی علمی می بینیم و بلاخره با تلاش بزرگام، دانشگاه های ما فعال می شود. در این زمان هم ما شاهد وجود دو گرایش در دانشگاه ها هستیم. یکی گرایش تنگ نظرانه و یکی هم گرایشی که با سعه صدر با مسائل برخورد می کند.

برخورد امام (ره) با حرکت های تنگ نظرانه در دانشگاه ها

گرایش تنگ نظرانه تمام تلاشش معطوف به این بود که دانشگاه های ما را تبدیل به پادگان بکند و تمام تلاش خود را هم کرد و حتی کار به جایی رسید که می خواستند بین آقایان و خانم های دانشجو در کلاس های دانشگاه، پرده بکشند و در این مقطع، حضرت امام (ره) به شدت با این قضیه مخالفت کرد و خود وارد عمل شد و با این تفرکات ارتجاعی برخورد شدید کرد.

متاسفانه بعد از آن جریان، به جای اینگه ما بیاییم و با سمال با سعه صدر برخورد کنیم و اجازه دهیم نیروهای جوان و نخبه ما د دانشگاه ها فعال شوند، این برخوردهای تنگ نظرانه مشکلاتی برای کشور ایجاد کرد که بعد ما شاهد ایجاد حرکت های اسلامی در دانشگاه می شویم و تنها حرکتی که در دانشگاه می ماند، انجمن اسلامی هستند که دفتر تحکیم در راس آنها بود و کارهای ارزمشندی در آن زمان می کنند.

در دهه اول انقلاب ما مشکلات خیلی زیادی در این عرصه نداشتیم، برای اینکه در دهه اول انقلاب، تقریباً در کل گرایش های دانشجویان دینی و مذهبی در دانشگاه ها یکسان بود، اما از دهه دوم، ما به تدریج شاهد بروز یکسری اختلافات در دانشگاه ها هستیم و گرایشات مختلفی که بوجود می آید که منجر به انشعابی در جامعه روحانیت مبارز تهران بوجود می آید و مجمع روحانیون مبارز به وجود می آید، و از طرف دیگر شاهد دو گرایش چپ و راست می شویم.

تفکر رهبر کبیر انقلاب در زمان انقلاب

دانشجویان بر اساس فرقه روشنفکری که داشتند، متمایل به گرایش چپ بودند و گرایش راست به شدت در اقلیت بود و چون تفکر خود رهبر کبیر انقلاب نیز گرایش های آزادی خواهی و عدالت خواهی بسیاری در متن بود و دانشجویان از آن گرایش خوششان می آمد.

اما در دهه دوم انقلاب به تدریج شاهد این هستیم که تلاش می شود، گرایش چپ در کل کشور سرکوب بشود و این سرکوب، خسارت های بزرگی را در دانشگاه ها و کشور ایجاد می کند، من جمله اینکه این کار ادامه پیدا می کند و به سال ۱۳۷۶ می رسد و در آستانه این سال، واقعاً دانشجویان فهیم ما در دانشگاه ها، از فشارهایی که بر روی آنها بود کلافه شده بودند و به دنبال چیزی بودند که این فشارها را از روی خودشان بردارند.

یکی از بزرگترین و شیرین ترین پیروزی های ملت در تاریخ سیاسی ایران، انتخاب خاتمی بود

آن زمان، و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۷۶، اولین سخنرانی آقای خاتمی، در دانشگاه اتفاق می افتد و مواضع خود را در بین هزاران نفر از دانشجویان، بیان می کند و دانشویان به عنوان پرچم دار حرکت دوم خرداد ، وارد صحنه می شوند و آن حماسه بسیار بزرگ تاریخی شکل می گیرد و در میان بُهت و ناباوری همه کسانی که فکر می کردند که سرنوشت انتخابات از قبل تشکیل شده، می بینند چیز دیگری اتفاق می افتد.

در فرودین ما ۱۳۷۶ که ما آقای خاتمی را به زنجان آوردیم، آقای خاتمی به من برگشت گفت، فلانی اگر زد و ما رئیس جمهور شدیم، چه اتفاقی می افتد؟ ما که همینجوری آمده ایم! و واقعا هم همینجوری آمده بودند ولی خود آقای خاتمی که آن استقبال پرشور را در زنجان دیده بودند به باور رسیده بودند که می توانند به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوند. و بحمدالله این اتفاق افتد و یکی از بزرگترین و شیرین ترین پیروزی های ملت در تاریخ سیاسی ایران، که می توانیم بگوییم، یکی از نقش های اساسی این پیروزی را دانشجویان ایفا کردند، در حماسه دوم خرداد ۷۶ رقم زده شد و آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و فضایی که آن زمان برای کشور ایجاد شده بود، کلاً عوض کرد.

و شرایط انتخابات آن زمان و پیروزی آقای خاتمی، شرایطی مانند زمان انتخاب آقای روحانی ایجاد شده بود و ایران به طرف تحریم رفته بود و کشورهای مستکبر بر گلوی کشورمان چنگ انداخته بودند.

وقتی آقای خاتمی پای کار آمدند و به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم پیروز شدند، شرایط به سمت اصلاح نابسامانی ها پیش رفت، و شعارهای آقای خاتمی هم جامعه مدنی، حاکمیت قانون و اصلاح نابسامانی ها موجود در کشور بود و به تدریج این حرکت با عنوان جنبش اصلاحات شناخته شد.

ولی در آن زمان، مخالفان حاکمیت قانون تمام تلاش خود را برای منحرف کردن این مسیر اصلاحات کردند و مشکلات زیادی را هم بوجود آوردند.

من نمی خواهم اینجا بگویم که اصلاحات فرشته بود و طرف مقابل، به عنوان دیو حضور داشت چون با تفکر دیو و فرشته ای مخالف هستم.

اصلاح طلبان نیز اشتباه کرده اند

من معتقدم اگر نزدیک ۹۰ درصد مخالفان اصلاحات سنگ اندازی کردند باید بپذیریم که خود ما هم ۱۰ درصد اشتباه را داشتیم. بعضی از تندروی و اشتباهات مانع از این شد که ما بتوانیم با جناح مقابل تعامل مثبت داشته باشیم و با این تعامل به یک تفاهم بر سر منافع ملی برسیم و همین کش و قوس ها و مشکلاتی که بوجود آمد، کار را به جایی کشاند که در سال ۱۳۸۴، دانشجویان آن نقشی که باید در انتخابات و در روشنگری ایفا می کردند، نکردند و کاری که در سال ۷۶ انجام دادند، ندادند و نه تنها انجام ندادند، کار مخالف هم انجام دادند و آن هم به خاطر سرخوردگی هایی بود که برای دانشجویان ایجاد شده بود و این سرخوردگی ها هم از طرف سرکوب هایی که مخالفان جنبش اصلاحلات، از اصلاح طلبان کردند و برای دانشجویان، ایجاد کردند و دانشجویان فکر کردند که به آنها به منظر ابزار استفاده می شود.

دانشجویان نباید بگذارند که دانشگاه، مرکز احزاب شود

از دانشجویان همواره خواسته ام که نگذارید دانشگاه، مرکز احزاب شود. جنبش دانشجویی همیشه مخالف استبداد و استعمار بوده ولی متاسفانه در مقطعی سعی شد این خصلت ها از جنبش دانشجویی گرفته شود.

از ابتدای پیداش نفت در کشور تا پیروزی انقلاب، ۲۵۰ میلیارد دلار نفت فروخته شده است. از پیروزی انقلاب تا ۱۳۸۴ و روی کار آمدن آن دولت کذایی، حدود ۲۵۰ میلیارد دلار نفت فروخته شد و با همین فروش، بسیاری از کارهای آبادانی کشور را انجام دادیم و کشور را روی غلطک انداختیم و حدود ۴۰ میلیارد دلار هم دخیره ارزش درست کردیم و تحویل آقایان دادیم.

در هشت سال کذایی دولت احمدی نژاد، هیچ چیزی عاید کشور نشد

در ۸ سال کذایی، ۷۵۰ میلیارد دلار ما درآمد نفتی به خاطر افزایش قیمت نفت داشتیم، یعنی از حدود نزدیک به ۷۵ سال، اکتشاف نفت در ایران، بیشتر پول به جیبمان آمده و لی نتیجه اش چه شده و چه عاید کشورمان شده است؟!

اگر مذاکره هم نمی کردیم تحریم ها نه تنها برداشته نمی شد بلکه شدیدتر هم می شد

اگر ما مذاکرات را نداشتیم و توافق هسته ای انجام نشده بود، ما الان در کجا بودیم؟ آیا با عدم انجام مذاکرات و عدم توافق هسته ای، مشکلات اقتصادی ما حل شده بود و تحریم ها برداشته شده بود؟ پاسخ خیر است و البته تحریم های شدیدتری اعمال می شد و فضا نیز بر علیه کشورمان، بسیار سنگین تر می شد.

پس گام اول پیروزی ما این است که هم جلوی فروپاشی از درون را گرفتیم و هم اجازه ندادیم که قطعنامه های جدیدی علیه ما تصویب شود.

اگر توافق هسته ای به ضرر ما بود، چرا بزرگترین مخالفش، رژیم صهیونیستی بود و کثیف ترین و خشن ترین دشمن ما، در برابرش ایستاده بودند و چرا عربستان خودکشی می کرد؟!

چون می دانستند با توافق هسته ای هم نظام جمهوری اسلامی بقا پیدا می کند و هم قدرت های جهانی دیگر امکان حمله به ایران ازشان گرفته می شود.

متاسفانه فساد چونان در تار و چود ساختار اداری و سیاسی و اقتصادی کشور نفوذ کرده که واقعا درست کردنش، زمان می برد.

در این چند سال با انضباط مالی که در این دولت بود، نتوانستند دولت را به زمین بزنند.

اگر دولتی مانند دولت سابق به جای دولت روحانی تشکیل می شد، یا از درون فرومی پاشیدیم و یا به ایران حمله می شد

اگر دولتی مانند دولت سابق به جای دولت روحانی تشکیل می شد، با این قیمت نفت، یا فروپاشی از درون پیش آمده بود و یا کشورها بر علیه کشورمان بپا می خواستند و به ایران حمله می کردند.

ما باید مشکلات خودمان را در داخب ه صورت اصولی حل کنیم، همه ما چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، فرزندان این آب و خاک هستیم و دل در گرو ایران عزیز داریم و اگر در اینجا ما انتقادی می کنیم، هدف همه ما اصلاح امور است، به نظر من اصولگرا هم باید اصلاح طلب باشد، یعنی با نابسامانی ها مخالف است.

حالا من یک سوال از شما می پرسم، اگر همین فردا، یکی از روزنامه ها، عکس بزرگ صدام یا ترامپ یا اوباما و یا نتانیاهو را چاپ کند، کسی با وی برخورد می کند؟! مطمئناً جواب خیر است.

مگر ممنوع التصویری جزء مجازات است?

اسلام هم حقوق بشر را محترم می شمرد و حق آزادی را از هیچکس نمی گیرد. در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هر عقیده ای هستند.

اگر خدای نکرده در نظام خودمان و بر اساس نص صریح قانون و بدون محاکمه و تشکیل دادگاه بدوی و تجدیدنظر و بدون تقاضای فرجام خواهی، یک حکمی را صادر کنیم، این هم خلاف شرعه و هم خلاف قانون و درست نیست.

بر اساس کدام بند قانون مجازات اسلامی، این اتفاق می افنتد. اصلاً مگر ممنوع التصویری، جزء مجازات هاست.

 

منبع:ائل پرس

مطالب مرتبط با پست جاری

نظرات

کد امنیتی رفرش
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما